ویاناویانا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

وی ویِ مامان و بابا

پ مثله پنج ماهگی

1391/6/3 12:33
نویسنده : مرمری
328 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

بعد از مدت مدیدی اومدم واسه دخمل ناز مامان و بابا مطلب بزارم . چون رفته بودیم سفر نبودم که وب دخملی رو اپ کنم الان که برگشتم هم با کمبود وقت مواجهم و به دلیل اینکه تا اخر شهریور دیگه باید مامی پایان نامرو ردیف کنه و دفاع کنه مجبورم کمتر به وب دخملی برسم بازم از ویانای نازم عذر می خوام

جونم براتون بگه که این ویانای بلا شده عسل تر از عسلللللللل

اوایل سفر که به مامی کلی حال داد و خیلییییییییی ماه بود ولی کم کم دید مامی داره پررو میشهههههههنیشخند و هی تنهاش میزاره میره خوش گذرونی دیگه بدقلقی رو ساززززززززززز کرد و از این جا به بعد سفر کوفت شد واس مامی. تا ویانارو با باباش تنها میذاشتم دو مین بعد بود که باباش باهام تماس میگرفت که به دادش برسم از دست جیغااااااااااااااااااااااایییییییییی ویانا و من بینوا یه مسابقه دو انفرادی رو برگزار میکردم و از خودم می زدم جلو و اول میشدمممممممخنده

ولی داستان به اینجا ختم نشد و شیرین کاریای هر روزه ی ویانا دل مارو بیشتر و بیشتر می بردددددددددد

ای جونمممممممم دخترم زبون باز کرده و حرف می زنههههههه اونم چه صدای خوشملی دارههههههههه میگه گ گ گ گ و د دد  د  دد...

یه شب هم نصف شب حرف زدنش گل کرد و نذاشت هیشکی بخوابه و همه ذوق کرده بودن با حرف زدن دخملییییییییی و دیگه اینکه مموشمون خیلییییی راحت دیگه غلتتتت می زنههه و حتی ژست میگیره و به پهلو تکیه میده و وزن بدنشو روی یه سمت بدن نازشش تحمل میکنهههههه. دیگه اینکه عاشق  اینه که لب مامی رو با دست محکم بگیره و مامی هی حرص بخورههه که رژمو پاککک کردییییییییییییی

جونم براتون بگه که تو سفر همه عاشقققققق ویانا شده بودن و هی ازم می گرفتنش و کلی قربون صدقش می رفتن و منم یه نفسی تازه میکردمچشمک

دخمل ناز مامان دیگه پاهای تپل خوردنیشو کاملا با دست میکنه دهنشو حالا نخور کی بخوررررررررررررر

کلی هم خوش اخلاق و خوش خنده شدهو همه یه پیشت که بهش میگفتن غشششششش می کرد از خنده و غریبگی کردن رو جز با مامان جونش گذاشته کنار. ولی دیروز دخمل خوبی شد و بعد از چند ساعت با مامی جونش هم کنار اومد شمال هوا گرم بود و دخملک ناز مامی لپاش هی گل مینداخت واس همین دلم نمیومد لباسایی که اذیتش میکنه تنش کنم و بیشتر با لباس راحتی می بردمش بیرون

توی رستوران من که از دستش نمیتونستم غذا بخورم بک بندددددددددد جیغغغغغغغ و ظرف غذای منو میکشید و پدر منو درمیاورددددددددد دیگه من و همسرم نوبتی غذا میخوردیماوه

اب دریا رو هم با تعجب نیگا نیگا می کرد و پاشو که باباییش گذاشت تو اب مثله اینکه یه حس غریب و جدیدی باشه فقط نگاه میکرد به اب! ای فدای تو بشم با اون تعجبتتتتتتتتتتت

دیگه اینکه دیروز اولین فرنی رو به ویانا جونم دادم خورد ولی زیاد ذوق نکرد . در عوض لیوان اب رو خدا نکنه دستمون ببینه بیچاره ایممممممم محکم میگیره می کشه میکنه دهنشششششششششش

و از همه مهمتررررررررررر........

ویانای ما ٥ ماهههههههههههههههههه شددددددددد

دیگه اینکه کلیییییییییییییی عکس از سفر دوم دختر نازم که به محمواباد بود گرفتیم ولی تکی هاش زیاد خوب نشد  یا خواب بود یا خیلی تکون می خورد یا سرش همش پایین بود ... ومن سعی کردم چندتاشو انتخاب کنم و واسه دوستای گلمون بزارممممممم .

من عاشققققققق این عکسمممممممممم

 

اینم پا خوردنششششششششششششششششش قربونش برم الهیییییییییییییییییییییی

این مطالب رو هم تند تند نوشتم چون ویانای غرغروووووووو داره غرررر میزنههههههه

 

بوسسسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

آذین
2 شهریور 91 17:27
سلام منتظرتم کوچولو لوگو قالب یا هرچیز دیگه کاملا اختصاصی وفقط ال تو با قیمت خیلی کم وتوافقی اصلا هرچی شما بگین با ی کارت شارژایرانسل هم میشه به همین سادگی تک بودن رو تجربه کنید
باران قلنبه
2 شهریور 91 17:27
ماشالله خیلی نانازه میشه به وب دخمل منم بیایی کارت دارم
یادت نره


مرسی عزیزم از لطفت. نمی دونم چرا وبتون واس من باز نمیشه!بازم تلاشمو میکنم. بوسسسس
soli مامان ادرینا
2 شهریور 91 23:16
وووشششششش این دخمل خوردنی رو ببین 5ماهگیت مبارک خالجون که اومدی شمال حرف افتادی فدای تو بشم ... مامانی دخملمونو اینجوری نگو خیلی هم دخمل خوبیه خیلی ناز پاهاتو میخوری فرشته کوچولو .. مامانی واسم بخورششششش حسابی هر رزو خوردنی تر از قبل دینگ دینگ ...سولی مری جون رنگ فونتو تغییر بده ابی چشممون کور شد تا خوندم ... هههه
سمان مامان آرشیدا
4 شهریور 91 16:04
ای جونم رفتی شمال خوشگل خانم؟!! خوش گذشته حسابی دیگه. شنیدم خیلی بلا شدی حرف میزنی. پا خوردنشو قربون. انقدر دوست دارم نینیها پاشون رو میخورن. ولی آرشیدا هنوز نرفته سراغش.
مینا مامی پویان
5 شهریور 91 0:52
ماشاللهههههههه به این ویانای ناز نازییییییییی وای خاله جونم چقدر ملوسک شدییییییییییی دیگه خوردنی خوردنی شدیییی از طرف من یه ماچ گنده بکنش مریم راستی چرا به وبلاگ پویان سر نمیزنی
سارینا مامان آرمان
6 شهریور 91 2:57
انشالله همیشه به شادی و گردششششششش قربونت برم هزار ماشالله چه بزرگ شدی عزیزمممممممم
طاهره مامان امیرعلی
6 شهریور 91 20:23
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.
عسل
6 شهریور 91 21:12
به به دخملی شمال بوده. حسابی خوش گذشته. آب بازی هم کرده حتما. همیشه شاد باشی عزیزم


مرسی خاله عسل جای شما خالی بود بوسسسسس
مامان تنها
8 شهریور 91 23:58
همیشه به سفر دخمل طلا با این عکسای خوشگلت جیگر خانوم
پتالو
9 شهریور 91 14:57
ههههههههههههههههههههههه می بینم که بلهههههههههه. پا هم می خوری. خوب می کنی لب مانت رو می گیری. رادوین بینی ام رو هم می گیره می چلونه. قربونش برم چه بزرگ شده. اسفند بدود چشم نخوره. دخمله نمک خوشگل بوسسسسس
مامان تنها
10 شهریور 91 18:05
سلام مامان ویانا جون بپرس عزیزم من ناراحت نمیشم خیالت راحت
زندایی نسیم
16 شهریور 91 18:15
ای قلبونش برم دلم واسش تالاپ تولوپ میکنه.یه هفتس صورت ماهشو ندیدمممممممممم جیگرمییییییییییییییییییییییی