دو ماه و نه روزگی دختر طلا
سلام به شیرنی زندگیم
خدارو شکر که داری بزرگ میشی و دعا میکنم این روزای سخت بگذره و کم کم خوابت تنظیم شه و این گریه ها و جیغای شبونت تموم شه
داری کم کم خانمی میشی واسه خودت عسلکم
اینقده ناز داری اینقده نازت زیاده که نگوووووووووووووو با یه نازی بغض می کنی و گریه میکنی همچین لب پایینتو میدی بالا و گریه میکنی که همونجا میخوام بخورمت و هیچی واسه بابایی نذارم هههههه
جدیدا میخوای گردن بگیری وقتی بغلت میکنم هی سرتو نیگر میداری و چون زیاد جون نگه داشتنشو نداری زودی سرت میفته رو گردنم و دردت میاد و گریه میکینی عصبی میشی ای جان مامییییییی
کارای شیرینی میکنی خوش خنده شدی و صبح ها بیدار میشی دوست داری باهات حرف بزنم و بازی بازی کنم و تو هم زودی میخندی البته همیشه ی خدا من بدو بدو در حال کار کردنم نمیرسم زیاد باهات حرف بزنم یا بازی کنم از این موضوع ناراحتم ولی چه کنم؟مامانی غیر از کارای خونه و تو یه پایان نامه ی ترشیده رو دستش مونده که باید زود زود دفاع کنه .تو که نمیدونی اینا یعنی چی خوشمل مامی
خوشم میاد وقتی پستونکتو میزارم دهنت تا بخواد بیفته با مچ مشت شده ی دستت اونم دست چپت نگهش میداری من عاشق دستای مشت کردتم مخصوصا وقتی گرسنته یا پستونک میخوای و تا من میام واس اینکه بهم بفهمونی مشتتو شروع میکنی ملچ ملچ مکیدن ای جانمممممممممممممم من عاشق این کارتم
فدای اون خندهت با اون دهن بی دندونت بشم که واسه من شیرین ترین خنده ی دنیاستتتتتت
دیگه مامی رو خوب میشناسی و با دیدنم دست و پا میزنی واس بغل کردنت
وقتی بهت شیر میدم و سینم پر از شیره و فوران میکنه سینرو ول میکنی و من با دستمال سینمو میگیرم که فورانش بند بیاد اوایل نمیدونستی باز میخوام بعد از اینکار بهت شیر بدم گریه میکردی ولی الان میدونی و منتظر میشی باز سینمو بزار دهنت
شیشه شیر رو دیگه به سختی میگیری و مامی از الان نگرانه چجوری بره سر کار
قربونت برم با اون نق نق کردنت واس شکمت.چند شبه که با جیغ و گریه های بک بندت خواب واس من و بابا نذاشتی همسایه هارم بیدار میکنی با جیغات.بابا هم کلی راهت میبره کلی پدرمونو درمیاری تا اروم شی
الانم داری ناله میکنی
خیلی دوست دارم زود بزرگ شو تا دوتایی با هم بریم بیرون
بوس
١١خرداد ١٣٩١
مریم