ویاناویانا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

وی ویِ مامان و بابا

دو ماه و نه روزگی دختر طلا

1391/3/12 2:20
نویسنده : مرمری
520 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به شیرنی زندگیم

خدارو شکر که داری بزرگ میشی و دعا میکنم این روزای سخت بگذره و کم کم خوابت تنظیم شه و این گریه ها و جیغای شبونت تموم شه

داری کم کم خانمی میشی واسه خودت عسلکم

اینقده ناز داری اینقده نازت زیاده که نگوووووووووووووو با یه نازی بغض می کنی و گریه میکنی همچین لب پایینتو میدی بالا و گریه میکنی  که همونجا میخوام بخورمت و هیچی واسه بابایی نذارم هههههه

 

جدیدا میخوای گردن بگیری وقتی بغلت میکنم هی سرتو نیگر میداری و چون زیاد جون نگه داشتنشو نداری زودی سرت میفته رو گردنم و دردت میاد و گریه میکینی عصبی میشی ای جان مامییییییی

کارای شیرینی میکنی خوش خنده شدی و صبح ها بیدار میشی دوست داری باهات حرف بزنم و بازی بازی کنم و تو هم زودی میخندی البته همیشه ی خدا من بدو بدو در حال کار کردنم  نمیرسم زیاد باهات حرف بزنم یا بازی کنم از این موضوع ناراحتم ولی چه کنم؟مامانی غیر از کارای خونه و تو یه پایان نامه ی ترشیده رو دستش مونده که باید زود زود دفاع کنه .تو که نمیدونی اینا یعنی چی خوشمل مامی

خوشم میاد وقتی پستونکتو میزارم دهنت تا بخواد بیفته با مچ مشت شده ی دستت اونم دست چپت نگهش میداری من عاشق دستای مشت کردتم مخصوصا وقتی گرسنته یا پستونک میخوای و تا من میام واس اینکه بهم بفهمونی مشتتو شروع میکنی ملچ ملچ مکیدن ای جانمممممممممممممم من عاشق این کارتم

 

فدای اون خندهت با اون دهن بی دندونت بشم که واسه من شیرین ترین خنده ی دنیاستتتتتت

دیگه مامی رو خوب میشناسی و با دیدنم دست و پا میزنی واس بغل کردنت

وقتی بهت شیر میدم و سینم پر از شیره و فوران میکنه سینرو ول میکنی و من با دستمال سینمو میگیرم که فورانش بند بیاد اوایل نمیدونستی باز میخوام بعد از اینکار بهت شیر بدم گریه میکردی ولی الان میدونی و منتظر میشی باز سینمو بزار دهنت

شیشه شیر رو دیگه به سختی میگیری و مامی از الان نگرانه چجوری بره سر کار

قربونت برم با اون نق نق کردنت واس شکمت.چند شبه که با جیغ و گریه های بک بندت خواب واس من و بابا نذاشتی همسایه هارم بیدار میکنی با جیغات.بابا هم کلی راهت میبره کلی پدرمونو درمیاری تا اروم شی

الانم داری ناله میکنی

خیلی دوست دارم زود بزرگ شو تا دوتایی با هم بریم بیرون

بوس

١١خرداد ١٣٩١

مریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامانی درسا
11 خرداد 91 17:16
سلام سلام صد تا سلام ...... دوست عزیزم ......همانطور که میدانید ما توی مسابقه نی نی شکلک شرکت کردیم ........ حالا رای گیری شروع شده ........ اگه درسا گلی رو قابل میدونید برید به آدرس زیر و توی موضوعات (( مسابقه عکس نی نی )) انتخاب کنید ...... و بهش رای بدین ........ راستی آدرس وبتون فراموش نشه ....... در غیر این صورت رای منظور نمیشه .......
ایده های مامی صدرا و صهبا
آدرس :
http://noruz1391.niniweblog.com/cat6.php



با کمال میل عزیزمممممم درسا جیگرهههههه فقط نمیدونم مسابقه عکس نی نی کجاست؟کامل ادرسو بگو کجا برم
سمان مامان آرشیدا
12 خرداد 91 13:16
چه بلایی شده مریم!!! آرشیدا هم میخاد سرشو رو شونم بلند کنه هی تپ تپ میفته ولی از رو نمیره و آخ هم نمیگه.!!! ایشاللا دل درداش هم زودتر خوب بشه. چجوری میخای بری سر کار؟؟ دلم برات میسوزه.....
مامان تنها
12 خرداد 91 19:20
سلام مامان ويانا جونم ممنون كه بهم سر ميزني و حالم و ميپرسي واي يني ميخواين برين سر كار چقد سخت ميشه اينجوري حالا البته فكر كنم 4 ماه ديگه وقت دارين ولي در كل خيلي سخته اينجوري ايشالله ويانا جونم خوب شه زودي
عسل
13 خرداد 91 13:18
شیطون شده ویانا جون چقد. خدا حفظش کنه
مامان تنها
15 خرداد 91 14:07
. تقدیم به پدر حقیقیمان، امام زمان-ارواحُنا فِداه: ای سفر کرده ی موعود بیا / که دلم در پی تو دربه در است جان ناقابل این چشم به راه / برگ سبزی به تو، روز پدر است عيدتون مبارك
سحر مامان تانیا
16 خرداد 91 15:50
عزیزممممممممممممم مبارک باشه دو ماه و نیمه شدنت ، ایشالا همیشه سلامت باشی بوووووووووووووووس
مامان سامیار
19 خرداد 91 14:25
وای خداجون چه زودمیگذره این فرشته کوچولوها بزرگ بشن عزیزم بزودی ویانا جون بزرگ میشه ویه همدم خوب برای مامانش روی ماهشو میبوسم
soli مامان ادرینا
20 خرداد 91 17:44
بزرگ شدن ویانا جونم مبارک ولی خوابت تنظیم نشده هنوززززززززززززز ایشالله زودتر خوابت خوب شه خانم خوشگله مریم از طرف من ویانا جونمو ببوس مریم ولی چه زود گذشتاااااااااااا
امیر
22 خرداد 91 12:15
فروش اجناس ترک http://diselwoman.blogfa.com/
مامان ملیسا
22 خرداد 91 16:38
روز به روز خانم تر میشه. انشالله بزرگتر شه خوابش تنظیم میشه و اینا همه خاطره میشن. بوووس بوووس
feyz
25 خرداد 91 2:00
سلام مریمی خدا نگرش داره فرشته کوچولو ت رو مریمی من شکست عشقی خوردم این شبا از تنهایی دارم دیووونه میشم دیووونه عشقم بودم ولی ازدواج کرد و از ایران رفته . برام دعا کن یه بار دیگه ببینمش مریمی شما ازم بزرگتری بگو چیکار کنم میدونم دیگه مال من نیست ولی خاطراتش داره آزارم میده تنهام نذار فداش