تو بخند ...

من فدای تو

 ب جای همه گل ها تو بخند ...

تو برقص

تو بخوان...

نازنینم ماه تر از دیروزت میشی هر روزی ک میگذره

محشر من و بابایی رو بوس میکنی محشررررررررر

تازه یاد گرفتی بگی بوس

دلم ضعف میره واست

از سر کار ک میام با ماما گفتنت ذوق کردنت و پریدنت تو بغلم بهم ارامش میدی شادی میدی لذت میبرممممممممممم خدایا ازت ممنونم بابت این فرشته کوچولوم

چند روز پیش خونه مامان جون ناهار بودیم از پله ها هی می رتی بالا تا اخر افتادی.ب زور ک اوردمت پایین صورتمو خنج انداختی و زیر چشمم و یه خط انداختی و زخمی کردی

امشب زخمرو میدید میگفتی بووَ و بوسش میکردی

بهت میگم کی دختر ناز مامانه؟میگی مَ

میگم کی عسل مامانه؟میگی مَ

میگم کی خوشگل مامانه؟میگی مَ

کی هلوی مامانه؟میگی مَ

کی باهوشه مامانه؟میگی مَ

کی نفس مامانه؟میگی مَ

اینم بگم ک اصلا اصلا کاری ک نخوای ب هیچ وجه انجام نمیدی

هر چی هم لازم داری میگی بِد یعنی بده

یا میگی بی یعنی بیا

دیروزم ک گفتم بیا لالا کنیم تندی رفتی بالشتو اوردی جایی ک شبا میخوابی خوابیدی .خوابت هم ک میگیره میری در کمد رختخواب رو باز میکنی و میگی اینا ...

خیلی هم کیف میکنم وقتی حرف میزنم باهات متوجه حرفام میشی از الان کار میدیم بهت دوست داری لباس بدی بابایی ک بندازه رو طناب و من لباسای کوشولوی خودتو میدم بهت شما میدی بابا بابا میندازه رو طناب

امروز دیدم اومدی دورپیچتو مثل شنل انداختی دورت البته عادت همیشگیته و ما کی میکنیم گفتم ویانا سردته؟کولرو خاموش کنم؟دیدم ب کولر نگاه کردی و ب کنترلش اشاره کردی یعنی خاموش کن فدات بشم نفسامممممممممممممممم

بابایی هم میگه چند وقت پیش خیس عرق شدی کنترل کولرو اوردی واس بابا یعنی روشن کن بابا کلیییییییییییییییی حال کرده بود و واس همه با ذوق تعریف میکرد

اینم بگم ک 4 تا اسیبا رو هم دراوردی دو تا از نیشات هم زدن بیرون یکیشون هنوز زیر لثه هست و دخمل نازمو غرغروووووووو و عصبی کرده فدای دندونات بشم من

 از حموم کردن هم از قسمت شامپو زدنش بدت میاد

راستی نیست گفتن رو هم بلدی

بَ هم یعنی بغل

با یعنی بالا

شیرین کاریات زیاده ک الان یادم نمیاد

چند روز دیگه هم واکسن 18 ماهگیته امیدوارم اذیت نشی عشق من و بابایی

ما عاشقتیم بی تو واسه ما زندگی بی معنیه

هوار هوار تا بوسسسسسسسسسن

الانم لالا کردی

12.20بامداد سه شنبه  2/7/92 مامی مریم