عسل عسل قند عسلللللللللللل
سلام به همه ی دوست جونام خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما خیلیییییییییییییییی وقته نبودیم و وقت نشده وب عسل خونمونو اپ کنیم
جونم براتون بگه که اینقدر شیرین کاریای کلوچمون زیاده اینقدر عکسای خوشمل داره که نمیدونم چی رو بگم چی رو نگم چی رو بزارم چی ر نزارم
دخملی ما یه سفر رفت پیش خونواده ی باباش و کلی اونجا دلبری کرد و دل همرو بردددددددددددددددد و برگشتتتتتتتتتتتت
هفت ماهگیشم پر شد و در ابتدای هشت ماهگیه و دل من غششششششش میره واس شیرین کاریای هر روزش.دل باباشو که حسابی برده چیزی واس مامیش نذاشتهههههههه
عسل ما دوتادندون دراورده خوردنییییییییییییییییی فقط سیاهه اونم واس خاطر قطره اهنه.بیا دیگه قطره اهنو دوس نداشته باشیم باسه؟؟؟؟؟؟؟ هههههههه
از درو دیوار بزاری بالا میرهههههههههه سیم تو خونه ما اسایش نداره از دستشششش
سیم همه چی رو میکشه از کامی بگیر تا تی وی تا بلندگوهای تی وی تا..........
دیروزم تلفنو کشید و انداخت وتن مارو لرزوند ههههههههههه
دیگه اینکه میره لبه اوپن و دستاشو میزاره روی پله اشپزخونه و رو زانو وامیستهههه و البته که دیروز با کله برگشت رو سرامیککککککک و خدارو هزاررررررررررررررررر مرتبه شکررررررررررررررر که دمپایی رو فرشیه بابا اونجا بود و سرشو نجات دادددددددددد
این دمپایی حکایت ها داره با ویاناااااااااا.ویانا عاشقشههههههه هی رابراه میره برش میداره با ذوقققققققق میکنه دهنشششششششش هی ما میریم با حرصصصصصصصصص درمیاریم از دهنشششششششش خلاصه کشمکشیه واس خودش ههههههه
دیگه اینکه قربون دخمل نازگلم برم خوش خوراکه و همههههههه چی بهش میدم از ماهی بگیر تا ..........
دیگه اینکه عمرا با کسی غریبگی کنه و هر کی رو میبینه خودشو قل میده تو بغلشششششش.اخریشم امروز بود که دم در اداره همکارمو دیدم و هنوز سلام نکرده میخواست بره بغل همکارم!!!!!! منتظر یه چای خوردنم نشد
دیگه اینکه یه هفتست مریضه سرما خورده و من و بابا با مکافاتتتتتتتتتت بهش دارو میدیم. شبا هم که من خواب ندارم از دستش اون هی میچرخه هی من بالش و پتو میبرم واسش.اهل تی وی هم نیست.عاشققققققققق کتاب داستاناشه میدونین چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون میخورشونننننننننننننننننننننن هاهاهااااااااااااااااااا
خلاصه من جون میدم واسشششششششش عشقمههههه عشقققققققققققق
همش دنبال منه و میخواد بغلم باشه منو که نبینه گریهههههههههه شروع میشه و تا میام ای جونم که اروم میشی و دستاتو میاری بالا یعنی بغلللللللللل
بخورمت منننننننننننننن عسلللللللللللللللللللل
خلاصه که خونرو با سرعتی باور نکردنی طی میکنی و امروزم واس اولین بار اتاق خواب مامان بابارو افتتاح کردی و رفتی اونجا
چندروز پیش هم پی پی کرده بودی و از پوشکت زده بود بیرون و تا گردنتو کثیف کردی و دمارررررررر من درومد با لکه گرفتن لباسات ههههههه
از مامی منم بزرگ شدی تشکر ویژه باید کنی که وقتی من سر کارم نگهت میداره و تو اونقدر لوسییییییییییییی که نمیزاری حتی غذا بپزه و اونم همش در حال بازی با تو هست
و دیگه اینکه عاشقققققققق سرامیک هستی و همش قل قل میخوری میری روی سرامیکا و تق تق با دستت میکوبی بهش و از صداش لذت میبری ای جونم عشقمممممم.راستی عاشققققققققققق باز و بسته کردنه شیرآبه هههههههههه
اینم عسکای عشق مامان باباششششششششششششش
این دندونای مموشموننننننننننننننهههههههههههههه
اینم شیطنتای عسل ما تو مهمونیا
اینم پدر و دختر اندر سفر
اینم داغه داغههههههههههه واسه امروزه (١٨/٨/٩١) که پای دخملی واس اولین بار به اتاق مامی و بابایی باز شدددددددددد
خدا به داد برسه هههههههههههههه
اینم وی وی ما با کلاه دست بافت مامی
اینم یه خوشحالی سه نفره واس دندون زندگی مامان باباش
وای مامی دورت بگرده وقتی این دوبنده و کلاه رو میبافتم نمیدونستم چجور میشه تنت الهی فدات بشم مننننننننننننننننننننن
همه عاشق این لباست شدن و وقتی فهمیدن من بافتم کلی تعریف و تمجید کردن و من پزشو به بابایی دادم هههههههههه
اینجا هم داشتیم میرفتیم سر خاک مامان جونت که تو تو بغل بابایی خواب رفتی عسلم
پنج شنبه ١٨/٨/٩١ مامی مریم