کمد ویانای ما
دروددددددددددد به دخملکممممممممم طنازکممممممم
عسلمممممممممممم
نفسممممممممم
دیشب صدای اب دور تو از تو شکمم بلند شده بود و تو بی حرکت بودی کلی نگرانت شدم مامیییییییی
رفتم خرما خوردم به پهلو خوابیدم تکون که خوردی اروم گرفتم اینقده مامی رو نترسون هانییییییییی
دیشب با دایی رفتیم کمدتو آوردیم زندگیممممم کمدت خوشجل شده فقط یادشون رفته بود اسمتو روش حک کنن منم تو خونه یادم افتاد!
بابا مریض بود نشد باهام بیاد ولی بعد باید از دایی تشکر کنی تازه اذیت هم شد
اتاقتو با یه ذوقی چیدم کمدتو مرتب کردم
هنوز مامی تنبلت عکس ننداخته و تو وبلاگت نذاشته ولی در اولین فرصتی که حال داشته باشم میزارم نفس
دوست دارم
به خدا میسپارمت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی