دوساله شدی خانوممممممممممممممم شدی
سلام به دوستای گلممممممممممم
اصلا باورم نمیشه دوسالگی اینقدر تغییر در پی خودش داشته باشه
ماشالا هزار ماشالا
واقعا مثل یه مرز میمونه
عاقل شده فهمیده با درک خانوووووومممم شده
خیلی چیزارو میفهمه درک میکنه چیزایی ک توی روزمره میگفتیم و بهش یاد ندادم رو متوجه شده مثلا امروز خیارشو داد بهم گفت پوست یعنی پوستشو بگیرم
خیلی کلمه ها یاد گرفته کارتای صد افرین هم عااااااالی بودن واقعا تاثیر داشتن
گیلاس: گاگاس
توتو : کارتون
آنگ: اهنگ
دیب: سیب
پوتا:پرتقال
مدا: مداد
بوز:بلوز
شوال:شلوار
عاشتَ: عاشقتم
دوست دا:دوست دارم
مَ یَ:مریم
حوسین: حسین
مامان جون:ما جوجون
موبا: موبایل
پتی: پنیر
پا بادی:پارک بادی
اطار: قطار
س سرِ: سرسره
پش:لاک پشت
تو:توت
انگو:کنار (اینو هرکار میکنم یاد نمگیره خ)
فی:کیف
با شو : باز کن
انگش: انگشتر
وای گفتم انگشتر ی کارت یادم اومد
دوروز پیش توی تاکسی بودیم داشتیم میرفتیم بیرون ک تو ی چی گذاشتی تو دستم.من اولش نمیخواستم ببینم چیه و میخواستم بندازمش بعد گفتم بزار ببینم چیه نگاه کردم دیدم از سینی طلاجات روی میز انگشترتو برداشتی اوردی با خودت بیرون!!!!!!!!
منو بگی شاخ دراورده بودم ولی خوشم اومد بهم دادیش
و بابا از من ک طلاهرو دم دست گذاشتم
خلاصه ک جمله هم میگی ولی بیشتر کلمست
جمله در حد افعال بیا بده پاشو بوو یعنی برو خخخخخخخخخخخخ
این روزا کارت شده لباسای منو از کمد میریزی بیرون و تن میکنی میای میگی خوشیله؟یعنی خوشگله؟
ما هم میگیم اره
یا لباساتو میاری نشونمون میدی میگی خوشیله؟
عااشقققققق سالادی و میگی شالا
وقتی من و بابایی ی کم بلند حرف میزنیم و حس میکنی بحث میکنیم تن صداتو میبری بالا چرت و پرت میگی یا میخندی ک ما تمومش کنیم خخخخخخخخخخخ
از حموم متنفری و هروقت میگم بریم موم میگی حموم نه
دیگه عاقل شدی و میفهمی ک لباس تو خونه و بیرون فرق داره و هر کدومو باید ی جا پوشید
ولی هنوز رابطه خوشی با گیر سر و تل نداری اگر حواست نباشه میزاری میمونه ولی حواست باشه از سرت درمیاری
ولی خیلییییییی وروجکککک شدی خیلییییییییییییییی
ی مدت از مردا میترسیدی ولی خداروشکر بهتری
کلی بابابایی بازی میکنین و حال میکنین
عاشق کارتای صدافرینی
این مدته خداروشکر ب کتاب هم علاقه نشون میدی هرچند مامی تنبل باهات کتاب نمیخونه
نقاشی هم دوست داری و بهم میگی گل اشی
یعنی نقاشی گل بکش
از شیر هم ک اوایل فروردین گرفتمت و دیگه بساط موز و شیر نصف شب براهه بالا سر گذاشتم ک وسط خواب دربه درم نکنی خخخخخخخخخ
دیگه اینکه عاشقتممممممممم
الانم نوبت عکسه
باید اپ کنم و بزارم
ویانا توی تولد دختر خاله هاش اسفند 92
ویانا و استقبال از باباییش ک حاجی شده
15/12/92
ویانا سر سفره هفت سین 93
وفروردین 93
ویانا و ترس از آب
ویانا و اسب سواری
می سی دایی مهلبونننننن
و در آخر خرابکاری ویانا
ویانا من و بابایی عاشقتیممممممممممممم نفسمونییییییییی
پنج شنبه 28/1/93 مامی مریم ساعت 2:50 بعد از ظهر